الزامات حسابرسی مستمر
پـیـادهسازی و اجــرای حسـابـرسی مسـتـمر نیازمـند مجمـوعــهای از شــرایـط و الـزامـات است که بایـد در نظـر گرفـــته شونـد (Warren & Smith, 2006). ایـن شرایـط کـه در نمایه 2 بهطور خلاصه ارائه شدهاند، عبارتند از:
1- برخورداری از یک سیستم اتکاپذیر بهمنظور فراهم آوردن موضوعهای اساسی حسابرسی،
2- موضوعهای اساسی حسابرسی باید از یک ساختار مناسب برخوردار باشند،
3- حسابرسان باید در زمینه فناوری اطلاعات و موضوعهای اساسی حسابرسی از میزان تخصص بالایی برخوردار باشند،
4- رویکرد خودکار حسابرسی اکثر شواهد مورد نیاز حسابرسی را فراهم میآورد،
5- باید پیوند ارتباطی درخور اتکایی بین شرکت و حسابرسان وجود داشته باشد، و
6- گزارشهای درخور فهم حسابرسان بموقع ارائه شود و در دسترس قرار گیرد.
مزایا و معایب حسابرسی مستمر
حسابرسی مستمر برای صاحبکار و حسابرسان مزایای متعددی دارد که عمدتاً بر ضعف اصلی این نوع حسابرسی چیره میگردند. برخی از مزایای حسابرسی مستمر عبارت است از:
1- بهبود روابط حسابرس با صاحبکار: از آنجایی که در حسابرسی مستمر تماسهای حسابرس با صاحبکار بهصورت منظم اتفاق میافتد و حسابرس در این نوع حسابرسی ارتباط نزدیکی با صاحبکار دارد، این امر میتواند باعث بهبود روابط حسابرس و صاحبکار شود.
2- ارائه بهموقع نظر حرفهای: در دیدگاه حسابرسی مستمر، برخلاف شیوه سنتی که اظهارنظر تنها در پایان سال به صاحبکار و استفادهکنندگان منتقل میشود، حسابرس قادر خواهد بود نظر حرفهای خود را با نظم و تناوب بیشتری در طول سال منتقل کند (فرقاندوست حقیقی، 1385).
3- تقسیم حجم رسیدگیها بهصورت مناسب در طول سال: حسابرسی مستمر این قابلیت را برای حسابرس بهوجود میآورد که حجم رسیدگیها را در طول سال توزیع کند.
4- کمک به حسابرسان برای ارزیابیهای دقیقتر و بهتر: از آنجا که حسابرس در حسابرسی مستمر اشراف بیشتر و بهتری بر امور دارد و با نارساییهای موجود در زمان زودتری برخورد میکند، ارزیابی بهتری از فعالیت صاحبکار بهدست میآورد.
5- استقلال حسابرس از نظامهای مالی و کنترلهای مدیریت: این امر باعث بهبود مدیریت سازمان میشود و سازوکاری را برای حسابرسان فراهم میآورد تا بتوانند استقلال خود را حفظ کنند.
این در حالی است که ضعف اساسی حسابرسی مستمر، هزینههای بسیار سنگینی است که انجام آن به همراه خواهد داشت. در واقع، این نقطه ضعف باعث کاهش استقبال از حسابرسی مستمر شده است. همچنین، باید در نظر داشت که نبود استانداردها و دستورالعملهای مدون و کامل برای انجام حسابرسی مستمر، از دیگر محدودیتهای آن است (ودیعی و موسوینژاد، 1387).
نحوه کاهش بهای حسابرسی مستمر
چنانکه بیان شد، یکی از عیبهای اصلی حسابرسی مستمر، هزینههای بالای اجرای آن است؛ زیرا در این نوع حسابرسی، رسیدگیهای حسابرس از سایر حسابرسیها بیشتر و زمانبرتر است. برای برطرف کردن این عیب میتوان از دو استراتژی مطرح شده بهوسیـله اُرمـن (Orman, 2001) استفاده کرد.
الف) استراتژی ادواری: بر اساس این استراتژی، پایگاه دادهها بهصورت ادواری مورد بازرسی قرار میگیرد. یعنی هر نظارت پس از سپری شدن یک دوره زمانی ثابت، دوباره اجرا میگردد. این رویکرد در جستجوی خطاها و سایر تخلفاتی است که پس از آخرین دوره نظارت اجراشده، رخ داده است. یکی از الزامات حیاتی استراتژی دورهای، این است که دورهها برای نظارت بهصورت مناسب انتخاب شود. اگر فاصله بین دورههای بازرسی بسیار زیاد باشد، اشتباهات متعددی در پایگاه دادهها روی خواهد داد که کشف و تصحیح آنها بسیار دشوار است. اگر فاصله بین بازرسیها بسیار کم باشد، ممکن است بهای عملیات حسابرسی افزایش یابد و از عملکرد بهینه نظارتکنندگان جلوگیری کند. از آنجا که خطاها بهصورت تصادفی در طول دوره بازرسی رخ میدهند،یکی از اشکالات استراتژی ادواری این است که ممکن است خطاها تازمانی که دورۀ نظارت بعدی شروع شود، کشفنشده باقی بمانند.
ب) استراتژی شمارشی: استراتژی شمارشی مستلزم آن است که یک پایگاه داده برای کشف خطاها و دیگر موارد نقض درستکاری بعد از هر n معامله مورد بررسی قرار گیرد. یک معامله میتواند افزودن، حذف و یا تغییر در یک یا بیشتر از یک ثبت در پایگاه دادهها باشد. تصمیم اصلی تحت این استراتژی عبارت است از انتخاب تعداد معاملات(N)، پیش از اینکه پایگاه دادهها برای کشف موارد نقض درستکاری مورد بازرسی قرار بگیرد. باید توجه داشت اگر N بیش از حد لزوم بزرگ باشد، ممکن است اشتباهات در یک دوره طولانی کشفنشده باقی بمانند. همچنین، اگر N بیش از حد کوچک در نظر گرفته شود، بهای حسابرسی سیستم افزایش مییابد. به هر حال، عیب اساسی استراتژی شمارشی این است که خطاهایی ممکن است کشفنشده باقی بماند؛ چرا که تنها N معامله بررسی میشود، بهجای اینکه تمام آنها بررسی شوند.
هر دو استراتژی نظارت ادواری و نظارت شمارشی نیازمند تعیین سطحی از خطاهای پذیرفتنی و یک میزان تهاتر بین صحت دادهها و بهنگام بودن آنها هستند. اگر در انتخاب استراتژی نظارتی، صحت و درستی دادهها ملاک باشد، بموقع بودن قربانی میشود و ممکن است دادهها دچار کهنگی شوند. اگر در انتخاب استراتژی نظارتی، بموقع بودن دادهها ملاک باشد، صحت دادهها قربانی میشود که این مسئله منجر به بروز اشتباهات زیادی در پایگاه دادهها مـیگردد.
به حداقلرسانی بهای حسابرسی مستمر
همانطور که بیان شد، یکی از هدفهای حسابرسی و نظارت مستمر پایگاههای دادهها، بررسی کیفیت دادههای موجود است و یکی از ملاکهای کیفیت دادهها، میزان خطای مـوجود در آنهاست. هر چه این خطاها بیشتر باشد، کیفیـت دادهها کاهش میباید و کیفیت پایین دادهها میتوانـد بر خطمشی و فعالیتـهای شـرکـت تاثیر با اهمیتی داشته باشـد (Wang and Strong, 1997). بنابراین، نظارت مستمر که از الزامات حسابرسی مستمر است، میتواند در کشف و اصلاح خطاها موثر واقع شود و به افزایش کیفیت دادهها کمک کند. در حسابرسی مستمر پایگاههای دادهها، موضوع حائز اهمیت کاهش بهای حسابرسی است. این کاهش بها میتواند از طریق انتخاب تعداد بهینه معاملات برای حسابرسی و یا زمان بهینه حسابرسی بهدست آید. برای انتخاب زمان و تعداد بهینه باید از مفروضات اُرمن بهشرح زیر استفاده کرد.
1- معاملات در یک پایگاه داده برمبنای فرایند پواسون و از قرار نرخ r معامله در هر واحد زمان وارد میشوند،
2- هر معامله برای پردازش و تایید اعتبار به T واحد زمان نیاز دارد.T به نوع معامله بستگی دارد و برخی از معاملات برای پردازش و تایید اعتبار به زمان بیشتری نیاز دارند،
3- زمان پردازش و تایید اعتبار معاملات متوالی T1, T2, ..., Tn است. متغیرها با یک تابع چگالی احتمال از f مستقل هستند، و
4- معاملات بهصورت همزمان در طول دوره حسابرسی بازرسی و اعتباربخشی میشوند.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.